ما رویای آن گونه ای بودیم که با آغوش آشفته آب خود عذاب می دهد
miércoles, septiembre 27, 2023گفت: قبلا، نه مثل قبل، بدون نگاه هایمان، همیشه قبل از اینکه چه بگویم، من از آن جور رویایی بودم که وقتی عقب نشینی می کند، با بازوان آب آشفته اش عذاب می دهد، رمبو را رها می کند و به جاوا می رود تا به دنبال حلقه گمشده اش بگردد. جنگلی که پاهای سرگردان خود را دینامیت کرد و گمشده بازگشت.وقتی به ساحل دیگر رسید، در راه بازگشت، ساحل آفریقا را در پیش گرفت، در صحرای جهنم گم شد، بدن شکسته خود را با وزن نامتعادل با ارزش حمل کرد، راه افتاد. به سوی برخورد کوتاه با قبرش.
0 comments