Débris de rébus ex hieroglypho from hieroglyph
تو که دستت را باز می گذاری. ببین منو میشناسی تو در سکوت می آیی حتی صدای تو صدایی از سکوت صدای متخلخل. صدای آب. با اشک گریه می کردم. قبل از جاده ای که هر روز صبح باز می شود تماس بگیرید. مسیرهای بی سر و صدا برای کلاس دوم باز است. به مرز نگاه می کنند. مرزهای نور. دشمنان سفر
حس، سپس ex-isto به عنوان